دیکشنری
داستان آبیدیک
incorporating mill
ɪnkɔɹpəɹe͡itɪŋ mɪl
فارسی
1
عمومی
::
كارخانهایكهاجزای باروت درانامیختهمیشوند، كارخا
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INCONTROVERTIBLY
INCONVENIENCE
INCONVENIENT
INCONVENIENTLY
INCONVERTIBILITY
INCONVERTIBLE
INCONVERTIBLY
INCONVINCIBLE
INCOORDINATE
INCOORDINATION
INCORERENCE RENCY
INCORPORAL
INCORPORATE
INCORPORATE IN
INCORPORATED INERTIAL
INCORPORATING MILL
INCORPORATION
INCORPORATION OF LINKAGES
INCORPORATION PROCESS
INCORPORATIVE
INCORPORATOR
INCORPOREAL
INCORPOREAL HEREDITA
INCORPOREALLY
INCORPOREITY
INCORRECT
INCORRECTLY
INCORRECTNESS
INCORRIGIBILITY
INCORRIGIBLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید